طوبی اردلان | شهرآرانیوز؛ پاییز۵۷، انقلاب اسلامی، از ضبط صدای پنهانی امام (ره) در کاستها و پخش شبانه اعلامیه به شعارهای کوبنده و آشکار در صفهای پیوسته مردمی تبدیل شده است. در این میانه، آبان، ۳۰روز پرالتهاب با حوادث بسیار است که دیگر حالا پس از گذشت ۴۳ سال، تورقِ تاریخ مقاومتی است که حق را بر جایگاهی که باید میبود، نشاند. همین است که هفته اول آبان را تاریخنگاران، هفته «همبستگی ملی» خواندهاند؛ همبستگیای که در ادامه خود روزهایی ماندگار مانند ۱۳ آبان را رقم زده است.
۱۳ آبان در تاریخ انقلاب اسلامی ایران همواره روز تقابل حق و باطل بوده است. به همین دلیل است که یک سال پساز شهادت دانشآموزان در دانشگاه و درست در سالروز این رویداد دوباره، ایران اسلامی، شاهد جلوه دیگری از این رویارویی میان حق و باطل میشود. تسخیر لانه جاسوسی آمریکا در تهران و بازداشت جاسوسان کاخ سفید، تنها یک حادثه سیاسی در حد تعطیلشدن سفارتخانه یک کشور در کشور دیگر نیست، بلکه آغاز تحول عمیقی در خاورمیانه و در جهان بهمنظور عریانساختن ماهیت پنهانشده زمامداران واشینگتن و گردانندگان سیاست خارجی آمریکاست. آنچه میخوانید مروری بر حوادث ابان ۵۷ در مشهد است که همسو با اتفاقات پایتخت رخ داده و در نهایت نیز حماسه ۱۳ آبان یک سال بعد را رقم میزند.
باید تاریخ ۱۳ آبان سال ۵۷ را بایددر تورق روزهای گذشته بر آبان ۱۳۵۷ جستوجو کرد. در اوایل این ماه کشور شاهد اعتصابها و لغو انتصابهای بسیار است. برای نمونه در مشهد، در اعتراض به حاکمیت طاغوت، کارگران، رانندگان و بلیت فروشهای شرکت اتوبوس رانی مشهد، کارمندان فرهنگ و هنر و کارمندان اداره دامپزشکی به بیمارستان مصدق (بیمارستان قائم (عج) فعلی) میروند تا از پزشکان و کادر بیمارستان که دست به اعتصاب غذایی ۴۸ ساعته زده بودند، حمایت کنند.
شاهدان گفته اند هزاران نفر از مردم در محوطه بیمارستان حضور یافتند و به تظاهرات پرداختند، سپس مقام معظم رهبری که در آن دوران، یکی از رهبران انقلاب در مشهد بوده اند، اطلاعیهای از سوی جامعه دانشگاهیان دانشگاه فردوسی در محکومیت حمله به مسجد کرمان، که هم زمان با مراسم چهلم شهدای هفده شهریور تهران به وقوع پیوسته است، قرائت میکنند.
در بیانیه دانشگاهیان این نکات به چشم میخورد: «الغای فوری حکومت نظامی، برقراری حکومت مردم بر مردم براساس قوانین اصیل اسلامی، تفکیک کامل و جایگزینی قانونی قوای مملکت (آن قوانینی که مغایر با قانون اساسی ایران است)، آزادی بدون شرط همه زندانیان سیاسی، انحلال سازمان امنیت و سایر تشکیلات خودکامه پلیسی، مجازات عاملان کشتارهای قدیم و جدید ملت ایران، تجدید نظر در روابط و قراردادهای بین المللی ایران با دیگر ممالک و برقراری مجدد آنها براساس تساوی حقوق و حفظ کامل منافع ملت ایران و متوقف کردن همه اعمال و تحریکاتی که به وحدت ملی لطمه میزند.»
استادان دانشگاه فردوسی همچنین در ابتدای این هفته، تلگرافی برای «ژیسکاردستن» رئیس جمهور فرانسه ارسال میکنند و در آن از علاقه خود به امام خمینی (ره) و رهبری او و انتظار مردم نسبت به تجلیل از ایشان در پاریس میگویند.
علاوه بر تحصن دانشگاهیان، روز هشتم آبان، دانش آموزان دبیرستانها و هنرستانهای مختلف شهر دست به تظاهراتی سراسری میزنند که در آن، علاوه بر دانش آموزان پسر، هزار دانش آموز دختر چادری نیز حضور داشته اند. شب این روز، مردم مشهد در اعتراض به افزایش ساعات منع عبور و مرور شبانه در خیابانها اجتماع میکنند و مغازه دارها دیرتر از روزهای پیش، مغازههای خود را میبندند. مردم با اتومبیلهای خود در بیشتر خیابانها ترافیک به وجود میآورند و به توصیه مأموران نظامی توجه نمیکنند و در خیابان نماز جماعت برگزار میکنند. این عملکرد سبب میشود فرمانداری نظامی، فردا، ۹ آبان، برای تکرار نشدن دوباره این اتفاق، ساعات منع رفت و آمد را کاهش دهد.
در این روز، یک اتفاق دیگر هم رقم میخورد و آن، تغییر نام بیمارستان «شش بهمن» به «هفده شهریور» است. به روایت تاریخ، این بیمارستان که نام خود را از «انقلاب سفید» محمدرضاشاه و لوایح شش گانه آن در سال ۱۳۴۱ گرفته بوده است، پس از ۱۶ سال تغییر نام میدهد؛ مردم و کارمندان در حالى که هوا بسیار سرد است و آسمان مشهد برفى، دست به تظاهرات گسترده اى میزنند. در پایان این تظاهرات، نام بیمارستان «شش بهمن» به یاد کشته شدگان آخرین روزهاى تابستان تهران، به «هفده شهریور» تغییر مى یابد.
در این هفته، همچنین جمعى از فرهنگیان مشهد در اعتراض به نخست وزیرى ازهارى، دست به اعتراض و اعتصاب غذا در ورزشگاه سعدآباد مى زنند.
فرداى آن روز، تظاهرات آرامى براى همبستگى و حمایت از فرهنگیان در مشهد برگزار مى شود. این تظاهرات از منزل آیت ا... شیرازى شروع میشود و تا میدان سعدآباد ادامه پیدا مى کند. پس از تظاهرات، مردم در ورزشگاه سعدآباد جمع مى شوند تا به سخنرانى آیت ا... خامنهای گوش دهند. ایشان در پایان سخنرانى، نام ورزشگاه سعدآباد را به «غلامرضا تختى» تغییر مى دهند.
ایشان مى گویند: «جامعه ورزشکاران و به خصوص جامعه کشتی گیران و همچنین همه ورزشکاران مسلما مانند دیگر برادران و خواهران خود از این رنج مى برده اند که یک چنین منطقه اى در شهر و یک چنین فضایى و این چنین تجهیزاتى هرگز نمى توانسته با آرمان هاى مذهبى و ملى آنها هماهنگ باشد. حتى تاکنون نمى توانستند یک قهرمان محبوبشان را -اجازه بدهید به توصیه برادران بگویم یک پهلوان محبوبشان را؛ اسم قهرمان را تکرار نکنیم- یک پهلوان محبوبشان را که نمودار آزادگى جمع ورزشکار این ملت بوده است، نمى توانستند از او یک عکس حتى در این محوطه وسیع نصب کنند.
نمى توانستند حتى نام او را بیاورند، زیرا جرم او این بود که سالها پیش - سالها پیش، شاید حدود دوازده سیزده سال پیش- این احساسى را که امروز همگانى شده است، داشت. در این محیط احساس خفگى مى کرد و این احساس را بروز مى داد و به خاطر همین شجاعتها و شهامتها بالاخره جان خود را از دست داد. برادران ما، هم جامعه معلمین، که میزبانان ما و میزبانان بسیار عزیز ما هستند و سپاس همه ما بر آنها و نثار آنها و همچنین جامعه ورزشکاران و به خصوص کشتی گیران پیشنهاد کردند. من این پیشنهاد را در معرض میل و دید برادران و خواهران مى گذارم.
اگر خواستید تصویب مى کنید و اگر تصویب کردید، حق با مردم است، حق با ملت است؛ همان خواهد شد. پیشنهاد مى کنند که این استادیوم را به نام «پهلوان غلامرضاى تختى» نام گذارى کنید ... با اجازه همه شما و از طرف همه شما، این محل را نام گذارى مى کنم به استادیوم غلامرضاى تختى.»
بعد از این سخنان، مردم با تکبیر و صلوات، این مسئله را تأیید میکنند و نام این ورزشگاه از آن پس تغییر مى کند.
از روز دهم آبان نیز به دنبال پایان یافتن اعتصاب غذای دانشگاهیان، اعتصاب غذای ۴۸ ساعته پزشکان و کارکنان بهداری و بهزیستی مشهد آغاز شده و مطب همه پزشکان در شهر تعطیل میشود. اعتصاب کنندگان در ادامه نام دبیرستان «شاهرضا» را به دبیرستان «دکترعلی شریعتی» و دبیرستان «خسروی» را به دبیرستان «مصدق» و خیابان «پهلوی» را به خیابان «امام خمینی (ره)» و میدان «عدل پهلوی» را به میدان «عدل خمینی (ره)» تغییر میدهند. روز یازدهم آبان با وجود هوای سرد و باریدن باران، گروههای مختلف مردم به جمع اعتصاب کنندگان میپیوندند.
دکتر محمود روحانی، معاون دانشکده پزشکی مشهد در میان اعتصاب کنندگان به سخنرانی میپردازد و میگوید: «دستگاه میترسد که ایران، ایرانستان شود، در حالی که امروز چماقستان شده است، ولی مطمئن باشید ما تحت رهبری قائد اعظم، آیت ا... خمینی، ایران را اسلامستان خواهیم کرد.»
بعد از این سخنرانی، پزشکان، کارکنان بهداری و بهزیستی خراسان پس از انتشار قطعنامه خود به اعتصاب غذای ۴۸ ساعته پایان میدهند، اما کار انقلاب در مشهد به اینجا ختم نمیشود.
به دنبال پایان اعتصاب پزشکان، قضات دادگستری خراسان نیز به مناسبت هفته همبستگی ملی، بیانیهای خطاب به مقامات قضایی کشور و در پشتیبانی از دانشگاهیان و پزشکان صادر میکنند، سپس فرهنگیان مشهد در اعتراض به حکومت نظامی و عملی نشدن خواسته هایشان، کلاسهای درس را برای یک هفته تعطیل میکنند، تصمیم میگیرند ۴۸ ساعت روزه سیاسی بگیرند. فردای این روز (۱۲ آبان)، دبیرستانها و دبستانهای مشهد تعطیل میشود و تظاهرات بزرگی در خیابانهای شاهرضا نو، چهارراه سراب و خیابان نادری به راه میافتد. «سینما دیاموند» نیز در همین روز به آتش کشیده میشود.
روز سیزدهم آبان ۵۸، تهران یک روز حماسی دیگر را تجربه میکند. دهها هزار نفر از دانش آموزان، دانشجویان و دیگر گروههای مختلف مردمی در سراسر کشور در واکنش به کشتار دانش آموزان و دانشجویان دانشگاه تهران دست به تظاهرات میزنند. روزنامه خراسان فردای آن روز مینویسد: «در ادامه تظاهرات چند روز گذشته، جمع کثیری از دانشجویان و دانش آموزان در مسجد و زمین چمن دانشگاه تهران گرد هم آمده، خواستار لغو حکومت نظامی و آزادی زندانیان سیاسی شدند.
از ساعت ۱۱ دیروز به تدریج گروه کثیری از دانش آموزان دبیرستانهای تهران به تظاهر کنندگان دانشگاه تهران پیوسته و بین آنها و پلیس درگیریهایی صورت گرفت.»
در این روز، مردم شهر نیز به مناسبت سالگرد تبعید امام خمینی (ره) به پاریس و در اعتراض به حکومت نظامی، دست به تظاهراتی دوباره میزنند، با این تفاوت که مردم بر سر و روی سربازان و نظامیان نقل و گلاب میپاشند و شاخههای گل سرخ در لوله اسلحه آنان میگذارند.
پس از این تظاهرات، سرتیپ عبدالرحیمجعفری، فرماندار نظامی شهر، ساعت منع عبور و مرور را به چهار ساعت کاهش میدهد، ولی به علت تجاوز مأموران فرمانداری نظامی تهران به حریم دانشگاه تهران و کشتار بی رحمانه و مجروح ساختن گروهی از دانشجویان، از سوی آیات شیرازی و قمی در مشهد تعطیل عمومی اعلام میشود. این یعنی درحالی که هنوز اعتصاب سه هفتهای کارکنان اداری دانشگاه فردوسی به پایان نرسیده بوده است، بار دیگر اعتصابها و تظاهرات گروههای مختلف آغاز میشود.
روز ۱۴ آبان نیز کارکنان اداره کل ثبت اسناد و املاک منطقه نهم خراسان و ثبت شهرستان مشهد، طی اعلامیه ای، به منظور همدردی و همبستگی با روحانیون و دانشگاهیان و فرهنگیان به مدت یک هفته اعتصاب نشسته خود را آغاز میکنند. تظاهرات وسیع و آرامی در مشهد انجام میشود و تظاهرکنندگان خواستار مجازات عاملان حادثه روز گذشته دانشگاه تهران میشوند. دانشگاهیان دانشگاه فردوسی روز ۱۵ آبان نیز مراسمی به مناسبت سومین روز شهدای دانشگاه تهران برگزار میکنند و مجلس ترحیمی، در صبح این روز در منزل آیت ا... قمی برگزار میشود.
مردم، عزادار قربانیان کشته شده در تظاهرات ۱۳ آبان هستند؛ بنابراین در اعتراض به این رخداد، روزهای ۱۸ و ۲۰ آبان دست به تظاهرات مى زنند. در نخستین تظاهرات این هفته، گروه بی شماری از مردم، میان ریزش برف به سوی سازمان مرکزی دانشگاه میروند تا در مراسم هفتمین روز قربانیان دانشگاه تهران شرکت کنند. ولی مأموران دولتی با بستن خیابانها و کوچههای منتهی به خیابان احمدآباد و اداره مرکزی دانشگاه، از پیوستن مردم به دانشگاهیان جلوگیری میکنند.
دو روز بعد از این نیز، تظاهرات در چهارراه خسروى به درگیرى میان تظاهرکنندگان و مأموران رژیم مى انجامد و منجر به کشته شدن چهار نفر و مجروح شدن چند نفر دیگر میشود. در این روز همچنین ۵۹ شعبه بانک و ۱۸ مکان عمومى ازجمله بانک تهران، تئاتر گلشن، بانک صادرات، سینماسانترال، سینمافردوسى، سینماسعدى، سینماکریستال، سینمامتروپل، بانک بازرگانى، بانک شهریار و بانک ایران و ژاپن در آتش میسوزند.
دراین میان، بیشترین خسارت به بانک تهران وارد میشود و همه اسناد، مدارک، ماشین حسابها و دیگر لوازم آن به طور کامل نابود میشود. باتوجه به بى اعتنایى مأموران حکومت نظامى به این اقدامات، مردم پى مى برند که این قبیل اقدامات را حکومت با هدف زشت و سیاه جلوه دادن مبارزات مردم انجام مى دهد؛ به همین دلیل از آیت ا... شیرازى استمداد مى طلبند. ایشان نیز در بیانیه اى اعلام مى کنند که آتش زدن بانکها و دیگر اماکن عمومى، کار مردم نیست. در اعتراض به این اتفاق، روز ۲۰ آبان که مصادف با عید قربان است، دوباره راهپیمایى بزرگى در مشهد پا مى گیرد.
روز ۱۳آبان یادآور سه واقعه مهم در تاریخ معاصر ایران است که در سه دوره مختلف رخ داده و بههمین دلیل، این روز را در تاریخ کشور به عنوان روزی بهیادماندنی به ثبت رسانده است؛ تبعید امامخمینی (ره) به ترکیه در ۱۳آبان۱۳۴۳، واقعه کشتار جمعی دانشآموزان تهرانی در ۱۳آبان۱۳۵۷ که بعدها روز دانشآموز نام گرفت و درنهایت تسخیر لانه جاسوسی در ۱۳آبان۱۳۵۸ را رقم زد. هیچیک از این سه واقعه تاریخی را نمیتوان از نظر اهمیت نسبتبه دیگری اولیتر دانست؛ زیرا هرکدام در دوره وقوع، اثرگذاری خاص خود را داشته و شرایط بد زمانه را به نحوی تغییر دادهاند.
در سومین رویداد این تاریخ در ابتدای انقلاب اسلامی و زمان حکومت دولت موقت با هدف وادارکردن آمریکا به بازگرداندن شاه و اموال ملت ایران، دانشجویان تصمیم به تسخیر سفارت آمریکا گرفتند. دانشجویان از دانشگاههای تهران، پلیتکنیک، صنعتی شریف، شهیدبهشتی و... گرد هم آمدند و طی یک راهپیمایی تا سفارت آمریکا پیش رفتند و این لانه جاسوسی را به تصرف کامل درآوردند.
هنگام تسخیر سفارت، آمریکاییها بهسرعت مشغول نابودکردن بسیاری از اسناد دخالت، تجاوز و غارتهای خود شدند، ولی پس از تسخیر سفارت بهسرعت از نابودی باقیمانده اسناد جلوگیری شد و بعدها اسنادی که از لانه جاسوسی آمریکا به دست آمده بود، چاپ شد و دراختیار همگان قرار گرفت. به محض انتشار این خبر، مردم بسیاری با خشم و انزجار مقابل لانه جاسوسی تجمع کرده و از حرکت دانشجویان حمایت کردند. امامخمینی (ره) نیز در پیامی، این حرکت را انقلاب دوم و بزرگتر از انقلاب اول نامیدند.
مشهد به روایت روزنامهها در این روز مثل دیگر شهرهای ایران، تعطیل است و ازطریق رادیو و صداوسیما تحولات تهران را دنبال میکند. فردای پس از منتشرشدن خبر تسخیر لانه جاسوسی آمریکا در تهران است که مشهدیها نیز مانند بسیاری از هموطنان خود در دیگر شهرها در حمایت از این رخداد به خیابانها میآیند و تظاهرات باشکوه دیگری در تاریخ این دیار ثبت میشود.